برای تو که ثمره ی یه عشششششق بینظیری

آغازین روزهای زندگیه پسرم

سلام آروین قشنگم,, عشق جدید زندگیم, البته بعد از بابا امیری.. پسر گلم الان بیست و پنج روزه شدی و خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم که صحیح و سالم کنار من و بابا امیر هستی,  پسرم ما هنوز خونه بابا جونیم و فقط سه چهار روز رفتیم خونه خودمون و دوباره برگشتیم اینجا, شما تا ۱۶ روزگیت خیلی خییییییلیییی آروم بودی و فقط شیر میخوردی و میخوابیدی و همه می گفتن خدارو شکر خیلی ارومه ماشالله,  ولی بعدش یکم دل پیچه گرفتی و بخودت هی فشار میاری و سرخ میشی..  ولی بازم خدارو شکر خوبی, شبا راحت می خوابی تا صب و روزا هم گاهی وقتا کامل می خوابی و بعضی روزا هم خیلی نمی خوابی..  موقع شیر خوردن وقتایی که زور میزنی و بخودت فشار میاری لج میکنی و...
14 مرداد 1397

زمینی شدنم مبااااااارررررک

سلام نازنین پسرم, فرشته زمینی من.. خوش اومدی به خونمون تاج سرم. میخوام برات روز بدنیا اومدن تو ثبت کنم,  روزی که لحظه به لحظه انتظارش و کشیدم. روز بیستم تیر ماه سال نود و هفت ساعت یازده صب قرارمون بیمارستان محب کوثر با خانوم دکتر موید محسنی بود, ما صبح ساعت نه و نیم رفتیم دنبال مامان شهناز تا با هم بریم بیمارستان , من و بابا امیر و مامان شهناز.. ساعت یازده ما جلو در بیمارستان بودیم , رفتیم داخل و بابایی به حراست گفت اومدیم برای زایمان خانومم, مسئول حراست ام ما رو فرستاد قسمت زایشگاه, من و بردن داخل و بابایی و فرستادن قسمت پذیرش تا کارای بستری و  انجام بده. من تو زایشگاه بودم و فرم هایی و پر کردم و بعد ...
8 مرداد 1397
1